درس1

 

فعاليت 1  صفحه ي 11

بر اساس الگوي زير ، يك گروه اسمي بسازيد و درباره ي امكان جابه جايي اجزاي آن گفت و گو كنيد:

صفت + صفت + اسم + نقش نماي - + صفت + نقش نماي - + اسم 

1- اين   چهار   درختِ    زيبايِ    باغ

2- هر    دو      كتابِ      ارزشمندِ    سعدي 

شايد بتوان در برخي موارد جايگاه صفت پسين را با اسم عوض نمود ، اما در بيشتر موارد جابجايي اجزاي گروه بر خلاف قواعد تركيب است . به عنوان مثال :

اين چهار درختِ زيباي باغ  در اين نمونه  نمي توانيم جاي صفت شمارشي«چهار» و صفت اشاره«اين» را عوض كنيم.  يا نمي توانيم جاي « باغ» و « درخت » را عوض كنيم     « چهار اين باغِ زيباي درخت»زيرا بر خلاف قواعد همنشيني است .

 

فعاليت 2 ص 12

با استفاده از روش جانشين سازي هر يك از گروه هاي جمله را دوبار تغيير دهيد تا به جمله هايي كاربردي تبديل شوند.

كتاب ، درس را نجات يافت . /  كتاب ، درس را نجات داد . /  مادر، كودك را نجات داد.

 

خودآزمايي صفحه ي13

1- براي رعايت نكردن هر يك از قواعد ، نحوي ومعنايي يك مثال درست و يك مثال نادرست بنويسيد

قواعد تركيب

مثال درست

مثال نادرست

نحوي

ما به مدرسه رفتيم .

من به مدرسه رفتيم.

معنايي

علي سيب را خورد.

ديوار سيب را خورد .

 

2- براي هريك از الگوهاي هجايي دو نمونه بنويسيد

 الف- صامت + مصوت :  كه . وَ  . مو . ما                            ب-  صامت + مصوت + صامت : دَر ، داد . دود ، دير   

ج- صامت + مصوت + صامت + صامت :  مَرد  ، كارت ، اَست

3- چرا توليد واحدهاي زباني زير غير ممكن است ؟

پرورش وزارت و آموزش :زيرا  قاعده هم نشيني در آن  رعايت نشده است .

چرا  تو ، تو  را سرزنش مي كردي ؟ از نظر قاعده ي نحوي غلط است، زير  « تو » تكرار شده است و در دو نقش به كار رفته است . به جاي آن بايد از ضمير « خود » و يا  « خودت » استفاده نمود.

4- الگوهاي هجايي واحد هاي زباني زير را بنويسيد .

گل :    يك  هجا      صامت ( گ)+ مصوت كوتاه( ـُ) + صامت ( ل)

رعد: يك هجا     صامت ( ر) + مصوت كوتاه (ـَ)+ صامت (ع) + صامت(د)

خويشتن: دو هجا     هجاي اول (خيش): صامت(خ) + مصوت(ي) + صامت(ش)  

  هجاي دوم (تَن):   صامت(ت) + مصوت كوتاه (ـَ )+ صامت(ن)

دانشمند: سه جا  هجاي اول ( دا) :  صامت (د) + مصوت بلند (ا)           هجاي دوم (نِش) :   صامت(ن) + مصوت كوتاه( ـِ) + صامت ( ش)             هجاي سوم ( مَند) : صامت ( م) + مصوت كوتاه ( ـَ )+ صامت ( ن) + صامت(د)

موذن: سه هجا     هجاي اول ( مُ ): صامت (م) + مصوت كوتاه (ــُ )      هجاي دوم (ءَ ذ ): صامت (ء) + مصوت كوتاه (ــَ ) +صامت (ذ)                هجاي سوم (ذِن ): صامت ( ذ) + مصوت كوتاه (ــِ ) + صامت (ن)

بنفشه: سه هجا      هجاي اول ( بـَ ) : صامت ( ب) +  مصوت كوتاه (ــَ )       هجاي دوم ( نَف) :  صامت (ن) + مصوت كوتاه (ــَ ) + صامت (ف)          هجاي سوم ( ش ِ ) : صامت (ش) + مصوت كوتاه (ــِ )

ماه:   يك هجا    صامت (م)  + مصوت بلند (ا) + صامت (ه )

خورشيد :   دو هجا   هجاي اول (خُر) : صامت ( خ) + مصوت كوتاه (ـُ ) + صامت( ر)     هجاي دوم (شيد): صامت ( ش)+مصوت بلند ( ي) + صامت (د)

درس2

 

فعّاليّت 1   صفحه ي14

نمونه اي از  جمله هاي مستقل يك فعلي و چند فعلي را بيان كنيد.

جمله هاي مستقل يك فعلي (ساده ) :

1-دماي اجرام آسماني چه قدراست ؟         2- كي و چگونه پديد آمده اند ؟     3-با گذشت زمان ، چه تغييراتي در آن ها ايجاد شده است ؟        4-چه تاثيري بر اجرام آسماني ديگر دارند ؟    

 مستقل چند فعلي (مركب ) :1- اختر شناسي علمي است كه به مطالعه ي اجرام آسماني مي پردازد .

2-  بسياري از اختر شناسان كوشيده اند به پرسش هايي از اين قبيل پاسخ دهند كه هريك از اجرام آسماني در چه فاصله اي از زمين قرار دارند؟

 

فعّاليّت 2   صفحه ي 16

هسته ي گروه هاي زير را بيابيد و تعداد واژه هاي هر گروه را نير مشخص كنيد:

گروه اسمی

هسته

تعداد واژه ها

این پرسش ها

پرسش

این ، پرسش ها (2)

دمای اجرام آسمانی

دما

دما ، یِ ،اجرام ، ــِ ، آسمانی (5)

ابزارهای گوناگون

ابزار

ابزارها ، یِ ، گوناگون (3)

شاخه های تخصّصی

شاخه

شاخه ها ، یِ ، تخصّصی (3)

تاریخچه ی جهان

تاریخچه

تاریخچه ، یِ ، جهان (3)

 

فعّاليّت 3  صفحه ي 17

هسته ي گروه هاي زير را بيابيد ، تكواژهاي هر گروه و تعداد واج هاي هسته را نيز معين كنيد:

گروه اسمي

واژه ها

تعداد تكواژها

هسته

تعداد واج هاي هسته

هرچهار كارمند ساده

هر،چهار،كارمند، ـِ ،ساده

هر،چهار،كار،مند،ـِ ، ساده

كارمند

ك/ا/ر/م/ـَ/ن/د

آن آدم هاي كوشا

آن،آدم ها ، يِ، كوشا 

آن،آدم،ها،يِ،كوش، ا

آدم

ء/ا/د/ـَ /م

دفترچه هاي مشق بچه ها

دفترچه ها، يِ، مشق، ـِ ، بچه ها

دفتر،چه،ها،يِ،مشق،ـِ،بچه ،ها

دفترچه

د/ـَ/ف/ت/ـَ/ر/چ/ـِ/

داستان هاي جن وپري

داستان ها ، يِ ، جن ،و، پري

داستان،ها،يِ،جن،و،پري

داستان

د/ا/س/ت/ا/ن

 

خود آزمايي  صفحه ي 21

1- در متن زير ابتدا جمله ها را بر اساس درست ترين شيوه ي ممكن بازنويسي كنيد . آن گاه جمله هاي مستقلّ ساده و مركب را مشخص كنيد.

شاعري غزلي بي معنا و بي قافيه سروده بود .(مستقلّ ساده) آن را نزد جامي برد . ( مستقلّ ساده) پس از خواندن آن گفت : همان طوري كه ديديد در اين غزل از حرف > الف < استفاده نشده است .  (جمله ي مستقلّ مركب)جامي گفت : بهتر بود از ساير حروف هم استفاده نمي كرديد . ( جمله مستقلّ مركب )

2- نوع تكواژهاي كلمات زير را مشخص كنيد .

واژه

نوع تكوا ها

اخترشناسان

اختر( آزاد قاموسي)/شناس( آزاد قاموسي) /ان ( وابسته ي تصريفي)

تاريخچه

تاريخ ( آزاد فاموسي) / چه ( وابسته ي اشتقاقي)

آفريدِگار

آفريد ( آزاد قاموسي ) / گار ( وابسته ي اشتقاقي)

 نيكوترين

نيكو ( آزاد قاموسي) / ترين ( وابسته ي تصريفي)

گل خانه

گل ( آزاد قاموسي ) / خانه ( آزاد قاموسي )

دانش پژوه

دان ( آزاد قاموسي ) / ـِش ( وابسته ي اشتقاقي) / پژوه ( آزاد قاموسي)

3- هر يك از كلمات متشابه زير را تا حد امكان گسترش دهيد و طولاني ترين گروه اسمي معنادار را با آن بسازيد و درجمله اي به كار ببريد.

انتصاب : همان یک انتصاب نادرست مدير ِكلِ تشكيلات  باعث نابودي شركت شد.

انتساب : برخي مورخان ، در . (انتساب خانواده ي  بزرگ ِ شاهانِ هخامنشي ) به هخامنش ترديد دارند .

تعلّم : (تعلّمِ قوانین و مقرّرات درستِ راهنمایی و رانندگی)  از وظايف راهنمايي و رانندگي است.

تألم : (بزرگترين تالّم خاطر دوران كودكي مادر )، مرگ زود هنگام برادرش بوده است.

حیات :(حیات شورانگیز عاشقانِ دل سوخته ی الهی )، بهترين سرمشق جويندگان حقيقت است.

حیاط : آن ها در ( حیاط بزرگ مدرسه ي كار دانشِ ابتكار)  بازي كردند.

جذر : (جذر اين  اعدد  دو  رقمی) را بنويسيد.

جزر : (جزر زيباي درياچه ي خزر  ) بهترين تصوير طبيعت را به وجود آورده بود.

خويش: الف ) (خويشان پسنديده ي سعدي شيرازي) همه از عالمان دين بودند .     ب) مولانا،  انديشه هاي بلند عرفاني خويش را   در مثنوي گنجانده است.

خيش :  دهقان ،(آن خيش بسيار سنگين ِبزرگ) را بر گاو بست.

صواب : (انديشه ي صوابِ عارفان بزرگ الهي)دم غنيمت شمردن است.

ثواب: ( ثواب ِ كارهاي خوب اين دنيا )،در آخرت به انسان مي رسد.

برائت :ديروزمسلمانان (برائتِ شديدِخود) را  از مشركان اعلام كردند. 

براعت: ‏فردوسي، در رزم نامه ي  رستم و اسفنديار ( براعت استهلالِ زيبايي )آورده  است .

 

درس3

 

خودآزمايي صفحه ي 28

1-   براي نهادهاي زير ، فعل مناسب بياوريد و علت مفرد و جمع بودن فعل را توضيح دهيد.

ـ استادان : استادان با شيوه ي نيكوي خود دانشجويان را به علم آموزي ترغيب مي كنند.  « مطابقت نهاد و فعل»

ـ استاد بسيار زيبا سخن مي گفت . « مطابقت نهاد و فعل»

ـ استاد با روش خاصي سخن مي گفتند . «عدم مطابقت  نهاد و فعل به خاطر احترام »

ـ آجرها به دست معماران بر روي هم قرار گرفت .« عدم مطابقت .فعل مفرد براي نهاد جمع غير جان دار»   

ـ آجرها به دست معماران بر روي هم قرار گرفتند . «مطابقت نهاد و فعل » براي نهاد جمع بي جان به كاربردن فعل به صورت مفرد يا جمع ، هر دو صحيح است.

ـ گل ها روييد. « عدم مطابقت . فعل مفرد براي نهاد جمع غير جان دار»

ـ گل ها بر شاخسار ادب روييدند. «مطابقت نهاد و فعل »

ـ گل ها خنديدند .« مطابقت نهاد و فعل در حالت جان بخشيدن به اشيا (تشخيص )»

ـ  هيچ كس از بزرگان علم و ادب در آن جا نبود. 

 ـ هيچ كس از بزرگان علم و ادب در آن جا نبودند. « هر دو شكل درست است زيرا  نهاد ، اسم مبهم است و فعل مي تواند به صورت مفرد يا جمع بيايد» 

ـ هيچ يك از آن ها نيامد.

هيچ يك از آن ها نيامدند. « هر دو شكل درست است زيرا  نهاد ، اسم مبهم است و فعل مي تواند به صورت مفرد يا جمع بيايد» 

گروه تصميم گرفت . « در صورتي كه نهاد اسم جمع (گروه) باشد فعل به صورت مفرد به كار مي رود . 

توجه  :‌ اگربه  اسم جمع(گروه)كلمه اي اضافه شود ، اگر آن كلمه جمع باشد فعل جمع است و اگر مفرد باشد فعل مفرد است مثال:

ـ گروهِ تاريخ با دقت كار خود را دنبال مي كند.

ـ گروهِ نقاشان ، با دقت كار خود را دنبال مي كنند.

2-   دو جمله مثال بياوريد كه در آن ها نهاد و متمم حذف شده باشد.

كتاب را خريد.  ( او كتاب را از كتابفروشي خريد )      عاشقانه نگريست .( او عاشقانه به گل نگريست)

3- فعل هاي مجهول زير را به معلوم تبديل كنيد و براي هر يك از آن ها نهاد مناسبي بنويسيد.

گرفته شده است  : گرفته است .                          (   اوكتاب فارسي مرا گرفته است .)

گفته مي شد : مي گفت .                                         ( اوبسيار شيوا سخن مي گفت .)

جوشانده شده بود : جوشانده بود .                     (  مادر چاي را جوشانده بود.)

برده خواهد شد : خواهد برد .                              ( او ميز را از اين جا خواهد برد.)

4-   جملات زير را ويرايش كنيد:

او در منزل استجاره اي زندگي مي كند و در ابتداي هر ماه با صاحب خانه اش تصفيه حساب مي كند.

ويرايش شده : او در منزل استيجاري زندگي مي كند ودرابتداي هرماه با صاحب خانه اش تسويه حساب مي كند.

مس سرو پا از اعمال وضو است .            ويرايش شده : مسح سر و پا از اعمال وضو است

همه ي بچه ها به او احسن گفتند .           ويرايش شده : همه ي بچه ها به او احسنت گفتند.

 

درس4

 

خودآزمايي  صفحه ي 39

1 تكليف دانش آموزان است .

2- در جمله هاي زير ، كدام نهاد و فعل مطابقت ندارند؟ كدام را درست تر مي دانيد؟ چرا؟

ـ صحبت هاي دوستان به درازا كشيد .

 مطابقت ندارد. به همين شكل درست است ، زيرا نهاد بي جان است.درفارسي امروز تمايل بر تطبيق نهاد جدا و پيوسته است.

ـ نامه هايي رسيده اند كه داريم پاسخ آن ها را تهيه مي كنيم .

مطابقت دارد. نامه هايي رسيده است . چون نهاد غير جان دار است پس مي تواند مطابقت نكند .

ـ در كتابخانه ي آن شهر ، كتاب هاي بسياري بودند كه دشمنان همه را در آتش سوزاندند.  

مطابقت دارد. كتاب هاي بسياري بود . چون نهاد غير جان دار است پس مي تواند مطابقت نكند .

ـ روزهاي بيستم و بيست ويكم اين ماه براي بررسي علمي زبان انتخاب شده اند.

چون نهاد غير جان دار است ، پس نياز به مطابقت ندارد.

ـ در اين كتاب ، آيات قرآني تفسير شده اند .

 مطابقت دارد .چون نهاد غير جان دار است ،  فعل مي تواند مفرد هم بيايد  .

ـ گروه اعزامي ، نخست به دوري راه اعتراض كرد .

مطابقت دارد . اگر واژه ي بعد از « گروه »  جمع باشد فعل جمع و اگر مفرد باشد فعل به صورت  مفرد به كار مي رود  .

ـ حرف هاي اضافه نبايد بدون قرينه از كلام حذف شود.

مطابقت ندارد. زيرا نهاد غير جان دار است و فعل در اين شكل به صورت مفرد به كار مي رود.

3- نمازگذار : نمازگزار /  بنده گان  : بندگان  /  خسته گي : خستگي /  غرض  : قرض /  نقز : نغز /  بر خواستن : برخاستن

درس5

 

خودآزمايي صفحه ي 43

1- مدخل « گذشتن »  را از فرهنگ معين استخراج كنيد .

     گذشتن : gozas- tan    ] پهـ . [vitartan  ( گذشت ، گذرد ، خواهد گذشت ، بگذر، گذرنده ، گذرا ، گذران ، گذشته )

الف :‌ ( مص ل ) عبور كردن ، مروركردن ، گذر كردن                              ب : طي شدن ، سپري شدن  

ت :‌ مردن ، درگذشتن                                                                           ج : ‌به سرآمدن ، پايان يافتن ...

شامل اطلاعات املايي - آوايي - ريشه تاريخي - دستوري و معنايي است .

2- دو سطح واژگان شناسي و واژگان نگاري چه تفاوتي با هم دارند؟

سطح واژگان شناسي به انواع روابط ساختاري ، تاريخي ، روان شناختي و جامعه شناختي ميان واژه ها مي پردازد ، ولي در سطح واژگان نگاري به چگونگي گرد آوري ، تدوين و ضبط واژه ها پرداخته مي شود.

3- با مراجعه به يكي از فرهنگ هاي معتبر درباره ي يكي از واژه هاي زير از نظر ريشه شناسي مطالعه كنيد.

فردوس : اصل آن اوستايي است . معرب شده است . 

فردوس.[فِ دَ] (معرب، اِ) بهترين جاى در بهشت. (ترجمان جرجانى ترتيب عادل‌بن على). بهشت. ج، فَراديس. (منتهى الارب). بهشت را گويند. (برهان). دكتر معين در تعليقات بر اين كلمه نويسد: معرب از ايرانى. در اوستا دو بار به كلمهء پايرى‌دئزه(1)برميخوريم و آن مركب است از دو جزء: پيشاوند پيرى يا پايرى به‌معنى گرداگرد و پيرامون، دئزا از مصدر دئز به‌معنى انباشتن و روى هم چيدن و ديوار گذاشتن است.

كنز : اصل آن فارسي است . معرب شده است (1).

كنز.[كَ] (ع اِ)(1) گنج. (منتهى الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و فى‌الحديث: كل مال لاتودّى زكوته فهو كنز. (منتهى الارب) (آنندراج). گنج و خزانه. (غياث). ج، كنوز. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). مال قرار داده شده در خاك. (از تعريفات جرجانى) (از اقرب الموارد).  || زر و سيم.  || آنچه بدان مال را نگاه دارند و فراهم آورند. (منتهى الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

(1)     – صاحب المعرب اين كلمه را معرب از فارسى دانسته و احمد محمد شاكر مصحح اين كتاب در ذيل آورد: اين نظر خطاست و اين كلمه از الفاظ قرآنيه است. رجوع به المعرب جواليقى چ قاهره ص297 شود.

نيم كت : اصل آن پهلوي است .    

   نيمكت.[كَ] (اِ مركب) از: نيم (به معنى نصف) + كت (به‌معنى تخت). (يادداشت مؤلف). تختى كه دست‌كم از يك طرف ديواره نداشته باشد و بر آن نشينند و پاها فروآويزند يا بر زمين نهند.

هندسه : اصل آن پهلوي است . معرب شده است .

هندسه.[ه‍َ دَ / ه‍ِ دِ سَ / سِ] (معرب، اِ) و در عربى به فتح اول به‌معنى اندازه و شكل باشد. (برهان). از اصول علوم رياضى است و علمى است كه در آن از احوال مقدارها و اندازه‌ها بحث شود. (از كشاف اصطلاحات الفنون). دانستن اندازه‌ها است و چندى يك از ديگر و خاصيت صورتها و شكلها كه اندر جسم موجود است. (التفهيم ابوريحان بيرونى ص3). هندسه آن رشته از رياضيات است كه مطالعه در فضا و اشكال و اجسام قابل‌تصور در اين فضا مى‌نمايد.  ( لغت نامه ي دهخدا)

4- دو جمله بنويسيد كه در آن ها ، قيدهاي ( بي شك و بي ترديد) درست به كار رفته باشد.

*  بي شك آنان كه در راه حق پا مي گذارند.پيروز مي شوند.

*  بي ترديد جوانان كوشاي امروز ، مردان موفق آينده اند.

 

درس6

 

اين درس خودآزمايي ندارد.

 

درس7

      

خودآزمايي  صفحه ي 56   

1-  جمله هاي زير چند جزئي هستند؟                    

      £         ـــــ         نمونه هايي از اين نوع شعر مردمي  را در بررسي ادبي دهه ي اخير  ، خواهيم ديد.     ( 3 جزئي مفعولي )

      نهاد محذوف              گروه مفعولي                                              متمم قيدي                                فعل

£      شعر اين دوره  ، پناه شكست خوردگان و نوميدان و از راه واماندگان   شده بود.                 ( 3 جزئي مسندي )

        نهاد                                          گروه مسندي                                      فعل

£      شعراي متعهد دهه ي چهل    شعر مبتذل مسلط بي مايه   را  شعري بيمار   مي دانستند .        ( 4 جزئي مفعولي مسندي )

      نهاد                                                  مفعول                          مسند                 فعل

£      قالب ترجيع بند   متشكل  از تعدادي غزل   است .            )                             ( 3 جزئي مسندي )  

            نهاد               گروه مسندي                    فعل

( تعدادي : متممِ اسم است و جزء اجزاي اصلي به حساب نمي آيد)

 2- جمله هاي مركب زير را با تاويل جمله ي وابسته به يك جمله ي ساده تبديل كنيد و پس از آن ، تعداد اجزاي هريك  از جمله ها را بنويسيد.

£ نويسندگاني كه به افزوني تقسيم بندي ها ، علاقه ي زيادي داشته اند ، نوعي از ترجيع بند را كه بند ترجيع آن در هر خانه ، متفاوت است، تركيب بند خوانده اند.                                             

نويسندگانِ علاقه مند به افزوني تقسيم بندي ، ترجيع بند داراي بيت برگردان متفاوت  را تركيب بند   خوانده اند .

                            گروه نهادي                                            گروه مفعولي                            مسند            فعل

                          جمله ي   ( 4 جزيي مفعولي و مسندي )

اين جمله را مي توان به صورت زير خلاصه و ويرايش كرد :

نويسندگان ، نوعي ترجيع بند را تركيب بند خوانده اند.

   نهاد                  مفعول               مسند           فعل

 

£ گاهي شاعران مجاز بوده اند كه با استفاده از اختيارات شاعري ، تغييراتي جزئي در وزن شعر اعمال كنند.

 

گاهي شاعران     با استفاده ازاختيارات شاعري      مجاز به اعمال تغييراتي در وزن   بوده اند.          ( 3جزئي مسندي )

            نهاد                    متمم قيدي                                 گروه مسندي                      فعل

اين جمله را مي توان به صورت زير هم نوشت :

گاهي شاعران با استفاده از اختيارات شاعري،تغييراتي جزئي را در وزن شعر اعمال مي كنند .    

   

£ هر جا شاعر تصوير سازي شعر را تا حد نازل ، ساده مي كند،معلوم مي شود كه مايه ي سخن از كيفيت والايي برخوردارنبوده است .

تصوير ساده ي شعر ،  بيانگر   بي بهرگي مايه ي سخن   از كيفيت بالا   است .                        ( 3 جزئي مسندي )

            نهاد                                             گروه مسندي                                     فعل

 

3-   براي هر يك از واژه هاي زير، كدام علامت جمع مناسب تر است ؟

چشمه  : چشمه ها   /  گوسفند  : گوسفندان  /   رود  :  رودها     /  ديوار :  ديوارها /   شهيد  :  شهيدان   / انسان  : انسان ها

 

درس8

 

خود آزمايي صفحه ي 63

      1-در نوشته ي زير كار برد زبان هنري را نشان دهيد:

 اين متن يك نوشته ي ادبي است و ويژگي هاي هنري آن بدين گونه است :

(1)  زيبايي شناسي و صور خيال :

تشبيه : حراي جاهليّت سياه ، جاده ي نور ، همچون كهكشان ، 

تشخيص : لبان عبوس و تيره ي افق ،

استعاره مكنيه :‌ لبخندي از نور شكفت .

حسّ آميزي : پرتو سبز الهام

     (2) كاربرد زباني :

الف بعضي واژه ها ساخت تاريخي دارند مانند: اندر.

ب- فعل هاي پيشوندي مانند : فرو نشست .

پ-بيشترِ جملات خبري است .

(3 ) بار عاطفي و احساسي بعضي از جملات به گونه اي است كه در خواننده ايجاد هم حسّي با نويسنده  مي كند. مثال : بر قلب اُمّي من ، پرتو سبز الهامي فرو تابيد.

     2- در جمله هاي زير ، زمان فعل ها را بنويسيد.

آن چه در نظام آموزشي ما به عنوان ادبيّات به دانش آموزان ياد داده مي شود ( مضارع اخباري مجهول ) قطعاتي است

( مضارع اخباري)كه گاهي تنها به دليل دشوار بودن براي درج دركتاب هاي درسي برگزيده شده است.( ماضي نقلي مجهول ) هدف آموختن ادبيّات به دانش آموزان بايد اين باشد ( مضارع التزامي ) كه قوّه اي در او پديد آيد ( مضارع التزامي) كه بتواند  از سر اين عبارات دشوار بگذرد ( مضارع التزامي ) و به معنايي كه در پس آن ها ست  ( مضارع اخباري ) برسد  ( مضارع التزامي ) و اين جز با ايجاد انس با ادبيّات در دانش آموز ميسّر نيست . ( مضارع اخباري )

3- يكي از واژگان داخل كمانك ( پرانتز) را انتخاب كنيد. ( در انتخاب واژه ها آزاد هستيد) . 

به ، چه صبح ( زيبايي ، قشنگي ، خوبي ) است ( تمام ، همه ، سرتاسر) شب ماه ( جلوه فروخته ، خودنمايي كرده ، حركت كرده ) اكنون شرمنده از گوشه ي ميدان ( به در مي رود ، فرار مي كند ، مي گريزد ).

( نيمي ، نصفي ، بخشي ) از صورتش پيدا است.ستارگان همه گريخته اند، مگر چند دانه كه وفا به جا آورده و هنوزماه را

( رها ، ول ، يله ) نكرده اند . ( شاه جهان ، خورشيد عالم تاب  ، آفتاب ) از ( آرامگاه ، مقر ، نهانخانه ) خود بيرون مي آيد. موجودات همه با شور و ذوق منتظر و نگران اند . پرده ي ( ساحره  ، جادوگر ، شعبده باز ) صبح گسترده است . از يك طرف ذرّات لاجوردي و از طرف ديگر ذرات طلايي سخت در هم ريخته و از افق ( كبود ، تيره ، سياه ) تا افق ( سرخ ، قرمز ، لعل فام ) هزاران رنگ (ساخته اند ، درست كرده اند ،آورده اند .) درختان (بر پا ايستاده اند ، صف كشيده اند  ، قامت افراشته اند) و نسيم صبحگاهي هم چون كمان ( نرم ، خشن ، زبر) استادي كه براي دل خود ساز مي زند ، بر شاخ و برگ ها (مي گذرد ، عبور مي كند ، مي رود ) و آوازهاي آسماني و نغمه هاي جان پرور ( مي نوازد ، مي خواند ، سرمي دهد  ) .

4- براي هر يك از واژگان زير سه مترادف با بارهاي معنايي متفاوت بنويسيد.

مثال : عميق ، گود، ژرف (چون اين واژگان كاربردهاي متعددي دارند، در نتيجه مترادف هاي گوناگوني نيز دارند).

وسيع : گسترده ، فراخ ، پهن                                    كم كم : آرام آرام ، اندك اندك ، نرم نرمك

آرام : ساكت ، خاموش ، آهسته                                خشمگين : دژم ، عصباني ، غضبناك

انداختن : افكندن ، رهاكردن ، پرتاب كردن             ايستادن : قيام كردن ، برپا بودن ، توقف كردن ، مقاومت كردن

گذشتن : گذر كردن ، عبور كردن ، رد شدن            نا بينا : كور ، اعمي ، روشندل

5-كلمات زير را با « ان» جمع ببنديد و نوع صامت هاي ميانجي آن ها را مشخص كنيد.

پله : پلّكان (ك)  / دانا : دانايان ( ي)  /  سخن گو:  سخن گويان ( ي) / گرسنه : گرسنگان (گ)

 

درس9

 

فعاليت 2 صفحه ي 65

وابسته هاي پيسن

مثال

نشانه ي نكره(ي)

مردي آمد.

نشانه هاي جمع

كودكان خنديدند/ چشمه ها جاري شدند / انتقادات شما را مي پذيرم/انقلابيون به مبارزه ادامه دادند/ ضابطين دادگستري مشغول به كار شدند

صفت شمارشي ترتيبي با م

سطرِ پنجم را بخوانيد

مضاف اليه

كوه گرين در رشته كوه زاگرس است.

صفت بياني

ساده : ستاره ي روشن . درخشيد / فاعلي: چشمِ بينا داشته باشيم /مفعولي: كاروانِ رفته بر نمي گردد/ لياقت : چند صحنه ي ديدني در فيلم بود /نسبي: چند كتابِ تاريخي را خريد.

 

وابسته ها ي پيشين

مثال

وابسته ها ي پيشين

مثال

صفت اشاره

اين كتاب را بده .

صفت شمارشي اصلي

چهار كتاب را خريدم

صفت پرسشي

 

كدام كتاب را بدهم ؟

 

صفت شمارشي ترتيبي نوع1  با

پسوند(مُين)

چهارمين كتاب را مي خواهم

صفت تعجبي

چه باغ زيبايي است !

صفت عالي

بهترين كتاب را مي خوانم .

صفت مبهم

بعضي كتاب ها مفيد هستند .

شاخص

استادْ شجريان، آمد.

 

فعاليت 3 صفحه ي 66

 

کفش ( جفت ، لنگه ) ، جوراب ( جفت ، لنگه ، جین ) ، تخم مرغ ( شانه ، دانه ) ، نخود و لوبیا ( کیلو ، تن ، خروار ) ، کاغذ ( برگ ، ورق ، بسته ، بند ) ، کتاب (جلد)، برای بعضی از این کلمات  واحدهای شمارش دیگری وجود دارد .

 

فعاليت 4 صفحه ي 68

 

علاقه (به)، نیاز (به)، مهارت(در)، تسلط (بر)، مصاحبه (با)، دشمنی (با)، نفرت(از)،

 متمم اسم جایگاه مشخصی ندارد. در بيشتر موارد قبل از اسم شان قرار مي گيرند  ودر برخي موارد هم بعد از آن مي آيند.

پيش از اسم :  من به  نقاشي علاقه دارم .   /    بعد از اسم :   عیب جویی از مردم كار زشتي  است .              

                              متمم اسم                                                                   متمم اسم

 

خودآزمايي صفحه ي 71

 

1-    گروه هاي اسمي جمله هاي زير را استخراج كنيد . نقش آن ها را بنويسيد و هسته و وابسته ي هر گروه را با ذكر نمودار پيكاني مشخص كنيد.

* هسته اولين اسم كسره دار يا كسره پذيردر هر گروه اسمي است .

گروه هاي اسمي : نگرش حاكم بر آموزش ادبيات فارسي  / مدارس /دانشگاه هاي ما / نگرش لغوي / دستوري / هنري / اين نگرش / تلاشِ غالب / معناي شعر/ درستي آن / معيار دستور زباني واحد / انعطاف ناپذير / يك اثر ادبي / انتقال معنا / نحوه ي انتقال / شد ت تاثير آن / اهميت انكار ناپذيري .

نقش ها : نگرش حاكم بر آموزش ادبيات فارسي : گروه نهادي / در مدارس( متمم قيدي ) / و دانشگاه هاي ما : گروه اسمي (معطوف به متمم) / نگرش لغوي: گروه مسندي / دستوري :  معطوف به مسند/ هنري : مسند براي نهاد محذوف / تلاش غالب : گروه نهادي / معناي شعر: گروه مفعولي / درستي آن : گروه مفعولي/با معيار دستور زباني واحد : متمم قيدي (گروه قيدي)  / انعطاف ناپذير: معطوف به متمم / يك اثر ادبي : نهاد / انتقال معنا : متمم / نحوه ي انتقال : نهاد / شدّت تاثير آن ، معطوف به نهاد / اهمّيّت انكارناپذيري : گروه مفعولي

 2- چه بخش هايي از اين جمله ها حذف شده است ؟ جزء حذف شده و نوع حذف را تعيين كنيد.

( من نهاد جدا قرينه ي لفظي ) از پنجره ي اتاقم او را در حياط خانه اش مي ديدم كه ( او  - نهاد جدا قرينه ي لفظي )

( در حياط خانه اش  - گروه قيدي قرينه ي لفظي ) قدم مي زد و ( او  - نهاد جدا قرينه ي لفظي ) باغچه ها را آب مي داد و (او  نهاد جدا- قرينه ي لفظي ) پرنده ها را با احتياط ، دانه  ( مي داد فعل قرينه ي لفظي )

       3- براي هر كدام از نقش هاي تبعي يك مثال ذكر كنيد.

الف معطوف :    سعدي و  حافظ   از شاعران برجسته ي ايران هستند.

                                    معطوف به نهاد

ب بدل :  مولانا جلال الدين رومي  ـ عارف بزرگ قرن هفتم ـ از بلخ بود.

                                                                                   بدل

پ تكرار :  اساس هستي عشق است . عشق

                                                               تكرارِ مسند

4- در جمله ي زير، متمم اسم را مشخص كنيد.

. افتخار   به  دوستی     با دانایان   ،    افتخار واقعی است .

  نهاد         متمّم اسم     متمّم متمّم        مسند         فعل

*چون متمّمِ متمّم  ،خود یک گروه اسمي است ، پس مي توان آن را هم متممِ اسم  به حساب آورد .    

 

درس10

 

فعّاليّت  صفحه ي 73

 

يك بار ديگر در جملات درس دقّت كنيد ، در تمام اين جمله ها چه عامل مشتركي را مي توان يافت ؟

خيال انگيزي واستفاده از  صور خيال

 

خود آزمايي   صفحه ي 78

        1- در نوشته هاي زير ، انواع صور خيال را نشان دهيد.

£امان ازهم نشين بد.آخر به آتش او خواهي سوخت . آتش: استعاره  ازبدي/به آتش كسي سوختن:كنايه  

£بغض آسمان تركيد و چنان گريست كه سيل جاري شد .  استعاره مكنيه (تشخيص)

£ بابام مي آيد ، لباسش پر از بوي آفتاب است .                            بوي آفتاب : حس آميزي / آفتاب : استعاره ي مصرحه.

£اگر پلك ها شكفته شوند :‌  استعاره ي مكنيّه/ اگر گوش ها به شنيدن ايستند : استعاره ي مكيّنه ( تشخيص )

همه چيز، معلم انسان است :تشبيه / عبور ثانيه ها : استعاره ي مكنيه (تشخيص )/ بيداري شبانگاه ستارگان : استعاره ي  مكنيه (تشخيص )ومراعات نظير/ خواب زمستاني درختان : استعاره ي مكنيه (تشخيص ) /  و بيداري بهارانه ي بذرها : استعاره ي مكنيه (تشخيص ) / (غروب و طلوع )و (مرگ  و تولد) :تضاد / هر صحنه و لحظه و پديده معلمي است . تشبيه / كه در كلاس بزرگ آفرينش ، تشبيه / با ما دانش آموزان سخن مي گويد.(سخن گفتن صحنه و لحظه وپديده) :  استعاره ي مكنيه (تشخيص)

£كلبه ي گلي آنان روي خاك خيس و نم كشيده ي كنار رودخانه ، قوز كرده بود و انگار پنجه هاي خود را به خاك فرو برده بود . در سرازير آن جا خود را به زور روي تپه نگه مي داشت.

كلبه قوز كرده بود: استعاره ي مكنيه(تشخيص) / پنجه هاي خود را در خاك فرو برده بود : استعاره ي مكنيه / در سرازير نگه مي داشت : استعاره ي مكنيه (تشخيص)

£شب چون شبحي ، در حياط بادكي مي وزيد . مهتاب روي موج هاي كوچك حوض سر مي خورد و هزار بار در لايه هاي سربرآورده ي آب تكثيـــــر مي شد و باز سكوت آن يكي مي شد و نمي شد.

شب چون شبح : تشبيه / مهتاب سر مي خورد :تشخيص واستعاره ي مكنيه / لايه ها سر بر آورده ي آب : تشخيص و استعاره ي مكنيه/ مهتاب تكثير مي شد: استعاره ي مكنيه /

£ چنان مي نشيند كه گويي كوهي گران برجاي نشسته است./گويي كوهي نشسته است ، تشبيه/ نشستنِ كوه ، تشخيص و استعاره ي مكنيه

£ در زندگي زخم هايي هست كه مثل خوره روح را آهسته و در انزوا مي خورد و مي تراشد.

زخم ها :  مجاز از درد وناراحتي /  زخم مثل خوره : تشبيه 

       2-  مفهوم هريك از كنايه هاي زير را بنويسيد.

ابرو در هم كشيدن : اخم كردن ، ناراحت شدن ، عصباني شدن /خط و نشان كشيدن براي كسي : تهديد كردن ،توطئه كردن

لب تر كردن : كوچك ترين اشاره ي لفظي ، اراده كردن  /ضرب شست نشان دادن : قدرت نمايي ،اظهار وجود كردن

پنبه از گوش بيرون آوردن : تنبّه و آگاهي ، هشيار شدن / مو بر تن راست شدن : ترسيدن ، وحشت كردن

3 ـ تكليف  دانش آموز است .

4ـ كلمات زير را يك بار در معني واقعي  و يك بار در معني مجازي آن به كار ببريد.

 

واژه

 در معني اصلي

در معني مجازي

كاسه

كاسه شكست .

تمام كاسه را سر كشيدم

دست

دست يكي از اعضاي بدن انسان است .

دست بالاي دست بسيار است ./ دستش (انگشت) بريد.

كلّه

چنگيـز از كلّه ي انسـان مناره ها ساخت

كلّه اش كار مي كند.

چشم

او عينك به چشم دارد.

چشمهايش را بست    ديشب چشمم(پلك) روي هم نيامد

دل

يك كيلو دل و جگر خريدم .

دل اين كار را نداشت .

 

 

 5- يك بند نوشته ي طنزآميز بنويسيد و درآن از كنايه هاي زير استفاده كنيد .

پاسخ آزاد ، مانند : بچه ي شيطون همسايه ، با اون كه خيلي سر به هوا وبازيگوش است تا حالا دم به تله ي كسي نداده . شنيدم كه  تازگي ها هم خودشو داخل آدما كرده و و از بيكاري و شيطنت ،حرف تو دهن مردم گذاشته .. .

درس11

 

اين درس خودآزمايي ندارد.

 

درس12

 

اين درس خودآزمايي ندارد.

 

درس13

 

خودآزمايي  صفحه ي 95

 

1ـ در نوشته ي زير نويسنده از كدام عناصر و عوامل هنري براي زيبايي نوشته ي خود استفاده كرده است؟

1 شروع و پايان مناسب    2 - هم حسّي (عنصرِ عاطفه و احساس )     3 -  عنوان زيبا و مناسب      4 -  بهره گيري درست از واژگان     5 – به كار گيري صور خيال : اشك هايم مثل باران (تشبيه) /   مراعات نظير در رنگ ها (سفيد،آبي و )                            6 -  فضا سازي     7 -  ساده نويسي     8 - داشتن طرح مشخص         9 -  داشتن صداقت و صميميت   10 -   استفاده از طنز (امروز فهميده ام ،كورتراز من هم در دنيا هست ) .    11 - استفاده از جمله هاي كوتاه و خبري        13 - استفاده از گفت و گو     

2ـ يكي از عبارات زير را به كمك صور خيال به صورت هاي مختلف بنويسيد :

0 رزمندگان اسلام در جبهه ها حماسه آفريدند.

الف) رزمندگان اسلام شيران عرصه پيكارند ( تشبيه )

ب) شيران عرصه ي پيكار فاتحانه بازگشتند. ( استعاره از رزمندگان)

پ) رزمندگان فرياد سرخ پيروزي سردادند. ( حس آميزي )

ت) رزمندگان اسلام در جنگِ حق ، حقِ جنگ را ادا كردند. ( عكس )

 

3 ـ جمله ي زير را با توجه به كلمه هاي داخل كمانك ( پرانتز ) تغيير دهيد.

ـ مهتاب چون حرير سپيد روي برف بيابان ، نشسته بود. ( نرم و ملايم )

ـ مهتاب نرم و ملايم چون حرير سپيد روي برف بيابان نشسته بود.

يا : مهتاب چون حرير سپيد روي برف بيابان ، نرم و ملايم نشسته بود.

ـ مهتاب چون حرير سپيد روي برف بيابان دامن گسترده بود.

ـ آهوي مهتاب روي برف بيابان نشسته بود.

ـ عروس سپيد پوش مهتاب آرام و با وقار بر حرير برف بيابان نشسته بود.

ـ حرير ماهتاب روي برف بيابان نشسته بود.

    4- ده واژه كه در زبان فارسي امروز دو تلفظ دارند ، بنويسيد.

آسمان -ارجمند آموزگار مهربان - كردگار- مستمند سازمان روزگار- ر ايگان پروردگار