معناي لغوي بيت: بيت واژه ي عربي و به معناي خانه و اتاق است . در شعر انگليسي واحد شعر (Verse) است كه در فارسي با سطر معادل است. به همين علت بيت را يك سطر مي نامند. مثال براي بيت فرد:

 شب بود و ماه بود و تو بودي و زنده رود               اي آفتاب حسن دميدي و زود بود.   (مسرور اصفهاني)

يا:

گرچه بيماري من رو به بهبود گذاشت                       دردم اين است كه از ياد مسيحا رفتم.     (صائب)

بيت كوتاه ترين شكل سخن منظوم در ادبيات فارسي است و اگر شاعري همه ي مقصود  خود را تنها در يك بيت بيان كند ، يك قالب شعري قلمداد شده و به آن فرد مي گويند. خواه دو مصراع آن هم قافيه باشند با نه.

معناي لغوي مصراع : مصراع يك واپه ي عربي است به معناي  يك لنگه از در دولختي و به اين مشابهت نصف بيت را مصراع مي گويند.

رديف ، خاصّ ايرانيان و اختراع آن هاست و در سه زبان فارسي ، عربي و تركي وجود دارد اما در زبان هاي اروپايي اثري از رديف ديده نشده است.

در گذشته شاعران تخلص خود را بر اساس نام ممدوح – اسم كوچك خود ، زادگاه ، مقام يا شغل خود يا به احترام استاد خود برميگيزدند. نام هاي شاعراني  مثل حافظ ، سعدي ، رودكي  و عطار اين چنين است اما در دوره هاي معاصر شاعران  تخلص خود را بر مبناي جهان بيني و انديشه ي خود بر مي گزينند.

مثل :  ا. بامداد      م. اميد       سايه     م. سرشك

نثر  براي بيان امور معقول با محسوسي به كار مي رود چنانكه نويسنده با عقل و ادراك اموري را كه احساس با ادراك كرده به وسيله ي نشانه هايي اتقال مي دهد اما شعر حالتي است انفعالي مانند شادي يا غمي كه در دل گوينده پديد آمده در شنودنده ايجاد مي كند.

قصيده در لفط فعيلي است به معني مفعول و تا ي آخر آن علامت وحدت است. در سنّت شعري مغرب زمين نوعي شعر فخيم است كه آن را (ode ) مي نامند و تقريباً با قصيده برابر است و ساختاري محكم و سبكي والا دارد. قصيده شعري است كه در آن قصد خاصي باشد. از قبيل :مدح، موعظه ، توصيف ، تهنيت و تعزيت.

قصيده اولين نوع شعري است كه در ادب فارسي بعد از اسلام به تقليد از شعر عرب به وجود آمد. كهن ترين قصيده ي كاملي كه در دست است ، از رودكي است. با مطلع زير :

مادر مي را بكرد بايد قربان                        بچه ي او را گرفت و كرد به زندان

نام گذاري قصايد :

شاعران گذشته ، قصايد را از سه جهت نام گذاري مي كردند. 1- از نظر رديف و قافيه بر مبناي اينكه قافيه ي قصيده چه حرفي باشد مثلاً اگر الف باشد، آن را قصيده ي الفي ، اگر ب  باشد ، بائيد يا  جيميه ، لاميه و ميميه مي ناميدند.

2- از نظر تشبيب و تغزّل :

مثلا اگر در مقدمه ي قصيده وصف بهار باشد ، آن را بهاريه  اگر وصف خزان باشد ، خزانيه  وصف طلوع و غروب باشد ، طلوعيه و غروبيه مي نامند.

3- از نظر موضوع و مقصود :

اگر  موضوع قصيده مدح باشد ، مدحيه    اگر شكايت از زندان باشد ، حبسيه   و چنانچه دل تنگي  و شكايت از روزگار باشد ، « بث شكوي » مي نامند.

در دوره ي قاجار و مشروطه قصايد سياسي ،  وطني  و اجتماعي را ( چكامه ) مي ناميدند.