پاسخ به سوالات شما :
۱- واج ميانجي چيست؟
جواب : همان گونه كه در الگوهاي هجايي زبان فارسي ديده مي شود هيچ گاه دو مصوت بلافاصله در كنار يكديگر قرار نمي گيرند بنا براين اگر در زبان فارسي اين اتفاق بيفتد بين آن ها يك صامت قرار مي گيرد كه به آن واج ميانجي مي گوييم براي نمونه واژه ي آسايشگاه را در نظر مي گيريم اين واژه از تكواژهاي زير ساخته شده است :آسا + -ِ ش + گاه بنا براين چون آخرين واج آسا مصوت بلند( آ) و اولين واج ـِ ش مصوت كوتاه (–ِ) مي باشد و دو مصوت در كنار يكديگر قرارگرفته اند براي فاصله بين اين دو مصوت به يك صامت نياز داريم به اين صامت واج ميانجي مي گويند . در اين جا (ي) به عنوان صامت ميانجي مي تواند اين مشكل را رفع كند آسا + ي +-ِ ش + گاه
چند نمونه ي ديگر
بنا + -ِ + خوب = بنا + ي + -ِ + خوب
خانه ( خانِ) + -ِ + زيبا = خانه (خانِ) +ي+-ِ + زيبا
سبزي + ات = سبزي + ج+ ات
نكته (نكتِ ) + ي = نكته (نكتِ ) + ا+ ي
فرشته ( فرشتِ ) + ان = فرشته ( فرشتِ) + گ+ ان
هفته ( هفتِ) + ي = هفته (هفتِ ) + گ + ي
نكته : بايد توجه داشت حروفي مانند (ا) (ي) (و) فقط در صورتي كه دومين واج باشند يعني صداي (آ) (اي) (او) بدهند مصوتند و در غير اين صورت صامت به حساب مي آيند :
كار صداي (آ) مصوت راي (ا) صامت
سيب صداي( اي ) مصوت ياس (ي) صامت
روز صداي (او) مصوت ورزش (و) صامت
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
۲- ببخشيد در داستان رستم و اسفنديار وقتي كه نويسنده مي گويد چون پاسي از شب گذشت سيمرغ ظاهر شد منظور از پاسي از شب چيست ؟
جواب : پاسي از شب يعني قسمتي از شب. پاس همان مراقبت و نگهباني است . يعني به اندازه ي قسمتي از شبانه روز كه مي بايد يك نگهبان ، پاسباني بدهد. بر اين اساس گذشتگان هر شبانه روز را به هشت قسمت (بهره) تقسيم مي كردند.
چهار قسمت روز عبارتند از1- فاصله ي زماني صبح تا چاشت ( حدود 10صبح) 2- فاصله ي زماني چاشت تا ظهر 3- فاصله ي زماني ظهر تا عصر 4- فاصله ي زماني عصر تا شام
چهار قسمت شب عبارتند از : 1- فاصله ي زماني شام تا عَتَمة 2- فاصله ي عَتَمة تا عشاء 3- فاصله ي عشاء تا فجر(شبگير) 4- فاصله ي شبگير تا طلوع آفتاب (صبح)
۳- سلام لطفا این دو سوال را پاسخ می خواهم :
1- از كجا بايد تشخيص بدهيم برويد فعل امر است يا مضارع التزاميست ؟
2- چگونه مي توان فعل ماضي و مضارع مستمر را منفي كرد ؟
پاسخ سوال ۱:فعل امر فقط دو شخص دارد . امر مفرد كه شناسه ي آن (Ø) است و امر جمع كه با شناسه ي (يد) به كار مي رود و در اين صورت با دوم شخص جمع مضارع التزامي مشترك است . اما براي تشخيص اين دو از يكديگر بايد توجه داست كه هرگاه اين فعل با كلماتي مانند ( كاش – اگر – شايد – بايد و.. ) به كار برود فعل مضارع التزامي است اما اگر بدون كلمات به كار برود فعل امر است . شايد شما به تهران برويد = فعل مضارع التزامي به تهران برويد = فعل امر
پاسخ سوال ۲: فعل ماضي ومضارع مستمر منفي نمي شود و اگر بخواهيم آن را منفي كنيم از معادل هاي غير مستمر آن ها استفاده مي كنيم .
علي دارد نامه مي نويسد . ! علي نامه نمي نويسد .
۴- مگر كلمه ي (سلام ) شبه جمله نيست پس چرا بايد آن را جمله ي يك جزيي استثنايي به حساب بياوريم ؟
پاسخ:زيرا شبه جمله ها در اصل معادل يك جمله هستند و در هر صورت ،چه صوت باشند و چه غير صوت جمله ي يك جزيي به حساب مي آيند. حتي منادا هم چه با نقش نما باشد و چه بدون نقش نما جمله ي يك جزيي است .
۵-منظور نویسنده ی درس علی حاتمی که می گوید بعید از ما سیاستمداران هفت خطه منظور از هفت خطه چیه؟
جواب: در این جا کنایه از زیرک و باهوش است . اما در اصل منظور (هفت خط) خط های مدرج روی جام شراب است که شراب خواران بر اساس توانایی و سابقه ی شرابخواری و اشتهای خود بر مبنای آن از ساقی درخواست شراب می کردند برخی که تازه کار بودند فقط یک خط می خوردند و مست می شدند اما کهنه مستان هفت خط ( یک جام کامل ) را می خوردند . اسامی هفت خط در این دو بیت آمده است:
هفت خط داشت جام جمشیدی هر یکی از صفا چو آیینه
جور و بغداد و بصره و ازرق اشک و کاسه گر و فرودینه
۶- ببخشيد معلم زبان فارسي ما مي گويد اسم من (سعيده ) يك تكواژاست اما به نظر من دو تكواژ است نظر شما چيست؟
پاسخ: به نظر من هم دو تكواژ است (سعيد تکواژ آزاد قاموسي و (ه) تکواژ وابسته اشتقاقی) زيرا سعيده همان سعيد نيست و واژه ي جديد ساخته شده است . وضعيت واژه هاي ديگري مثل فريده و حميده نيز چنين است.
۷- تکواژ گسسته چیست؟
پاسخ: امروز هرگاه (چنین) و (چنان) به عنوان وابسته ی پیشین یک گروه اسمی به کار روند در پایان این گروه حتما یک (ی) ظاهر می شود، از آن جا که وجود (ی) در این حالت، اجباری است نه اختیاری و نمی توان آن را در تقابل با هیچ تکواژ دیگری دانست، نباید آن را عنصری مستقل به شمار آورد بلکه باید آن را جزئی از وابسته های پیشین (چنین) و (چنان) به شمار آورد که از آنها جدا افتاده است به عبارت دیگر اگر «چنین و چنان » وابسته ی پیشین گروه اسمی باشند. همیشه با جزء گسسته خود، یعنی (ی) که در پایان گروه اسمی می آید، همراه اند و نمی تواند در این موارد (ی) را یک تکواژ مستقل بایک وابسته ی جداگانه به شمار آورد، پس به جای آن که بگوییم در فارسی دو تکواژ (چنین) و (چنان) داریم، باید بگوییم در زبان فارسی دو تکواژ (چنین …ی) و ( چنان …ی) داریم که همیشه واژه های همراه آنها در محل (…) قرار می گیرد. چنین کتابی، چنان مردی. تکواژ های چه، هر ، هیچ نیز اغلب همین وضعیت را دارند : چه آدم هایی پیدا می شوند! هر کسی برای کاری ساخته شده است . هیچ چراغی روشن نبود.
۸-چرا در كتاب هاي آموزشي نوشته اند كه در بيت زير ( شمار – شمار )جناس تام نيست ؟
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را شکرکان محنت بی حد و شمار آخر شد
چون هر دو در يك معنا به كار رفته اند . فقط ( شمار) در مصرع اول در زنجیره ی گفتار با قرار گرفتن در کنار عبارت فعلی (در …….نیاوردن) معنی کنایی می دهد. وگرنه به تنهایی همان (شمار) است نه چیز دیگر. بنابراین زمانی بین دو کلمه جناس تام می تواند باشدکه هر کلمه در لغت نامه ی فارسی یک مدخل مستقل با معنی ویژه ی خود داشته باشد یعنی واژه ا ی با یک مدخل قاموسی، با واژه ی همسان خود در معنی استعاری، کنایی، نمی تواند جناس تام درست کند ومعنی استعاری، کنایی ، مجازی، جواز بر دریافت جناس تام نیست. مثال ديگر:
خلد گر به پا خاری آسان بر آرم چه سازم به خاری که بر دل نشیند
بین در واژه (خار- خار) جناس وجود ندارد چون : هر دو واژه درمعنی قاموسی یکی هستند فقط در مصرع دوم خار درمعنی استعاری (عشق – درد و……) است و این معنی استعاری دال بر جناس نمی تواند باشد. در بيت زير نيز (دجله – دجله ) جناس نیست.
یک ره زره دجله منزل به مداین کن وز دیده دوم دجله بر خاک مداین ران
۹-تفاوت (نماد) و (استعاره) چیست؟
مشبه در استعاره یک چیز ودر نماد چند چیز است.
مثلا یکی عکس کبوتری می کشد و آزادی را اراده می کند، یکی دیگر کبوتری می کشد وشهادت را مطرح می سازد و دیگری شهید را اراده می کند وقتی کبوتر را در معنای استعاری شهید، شهادت، آزادی، صلح، رهایی و…… به کار می بریم، نماد است. در حالی که وقتی می گوییم ( زبادام تر، آب گل را بریخت) بادام تر، استعاره از چشم است و مشبه ، فقط چشم است.
۱۰-در جمله ي (علي به بازار رفته و كتاب خريد. ) صفت مفعولي است يا زمان دارد ؟
در اين جمله (رفته ) اصطلاحا فعل وصفي ناميده مي شود و داراي زمان است . در اين گونه موارد زمان فعل وصفي برابر با زمان فعل پس از آن است . پس در اين عبارت (رفته) به جاي (رفت) به كار رفته است و ماضي ساده به حساب مي آيد . همچنان كه در عبارت ( مي خواستم به آنجا رفته و او را ببينم ) زمان فعل وصفي (رفته ) معادل فعل (بروم) است و مضارع التزامي به حساب مي آيد.
۱۱-
هر يك از وازه هاي نوزاد – جوهر و موز چند واج دارند ؟
در ساختار اين وازه ها واج w وجود دارد كه جزء صامت ها و مصوت هاي زبان 29 گانه زيبان نيست با اين حال برخي w را واج سي ام زبان دانسته اند بنا براين جوهر و نوزاد هر كدام 6 واج دارند و كلمه ي موز 4 واج دارد .
جوهر = jowhar نوزاد= nowzăd موز = mowz
۱۲-در مصراع: بشنو از نی چون حکایت می کند. نی استعاره است یا نماد؟
اگرچه ني نماد است اما به نظر من در حد كتاب دبيرستان بهتر است بگوييم (نی) استعاره است. چون مبحث تخصصي مي شود و درك نماد بودن آن نيا زمند مفاهيمي است كه دانش آموز با آن ها آشنا نيست.
۱۳-در بيت (در نیابد حال پخته ، هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام)در مورد (پخته وخام) نظرتان چيست آيا نماد است یا استعاره يا كنايه ؟
پخته وخام، صفت در معنای استعاری است. اگر پخته وخام، با هم یک کل را اراده مي كردند در آن صورت کنایه بود. به عبارت دیگر اگر دو کلمه متضاد در کنار هم قرار بگیرد و از آن ها یک مفهوم اراده شود، کنایه است . مثلا در جمله ي ( شب و روز كار مي كنم .) شب و روز ،کنایه از همیشه است.